#ایران #بهائیان #در جستجوی عدالت در ایران
#نامه پسری از
جانب #مادر به قاضی
اثر: آقای رندالف
دابز
نامه مورخ
فوری اخیر یک پسر به دادگاه
ایران کمتر از 500 کلمه بود ولی محتوایش تقریباً دو قرن قدمت داشت. فرید کاشانی، پسری
12 ساله، از جانب مادر خود نامهای به آقای قنبری، یک قاضی در گرگان، شهری با 300 هزار
جمعیت در حدود 400 کیلومتری شمال شرقی طهران، نوشت.
مادر وی، پریسا،
بجرم تجمع غیر قانونی برای تبلیغ دیانت بهائی، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی وهمدستی
با دشمن محاکمه و محکوم شده بود. او همراه
با گروه دیگری از محکوم شدگان از اعضای دیانت بهائی، بزرگترین اقلیت دینی غیر مسلمان
در ایران، در یک زمان دستگیر شده و منتظر تعیین مجازات از طرف دادگاه بودند فقط به
اتهام اینکه دینشان دین درستی نیست. با پیشبینی آنکه مادرش بمدت طولانی محکوم به زندان
خواهد شد، نامۀ فرید
به دادگاه به این نکته اشاره کرد که پدرش، کمال، تا حال دو بار بخاطر دیانتش زندانی
شده است و حال مادرش هم منتظر همین مجازات است.
از یک نقطه نظر
وسیعتر میتوان گفت که تقاضای این پسر برای عدالت به آغاز دیانت بهائی در وسط قرن نوزدهم
در ایران بازمیگردد وقتی که مؤمنین آن برای اولین باز بعنوان مرتد مورد اذیت و آزار
قرار گرفتند چه که به دیانتی ایمان آورند که بعد از حضرت محمد که در قرآن “خاتم النبیین”
خوانده شدهاند ظهور یافته بود.
قاضی اجازه داد
که این پسر نامهً خود
را با صدای بلند در دادگاه بخواند که برسم متداول اسلامی و بسیار محترمانه اینگونه
آغاز میگردد: “به نام خداوند بخشندۀ مهربان.
سلام.” این پسر 12 ساله سپس درسهایی که تا
حال در سن جوان خود یاد گرفته است را ذکر مینماید: ” باید همیشه راست بگویم، با همه
مهربان باشم، به همه محبّت کنم حتی به کسانی که به من بدی میکنند، نباید به کسی تهمت
بزنم و نباید غیبت بکنم.”
او سپس داستان
شروع کابوسی که خانوادهاش با آن روبرو است را شرح میدهد. وقتی که فقط 10 ساله بود،
مأمورین به خانۀ خانوادهاش
آمده و پدرش را بخاطر فعالیتهای دینی خود دستگیر کردند زیرا بر عکس دیانتهای مسیحی
و یهودی، دولت جمهوری اسلامی دیانت بهائی را بعنوان یک دین برسمیت نمیشناسد. پدر او
به 5 سال زندان محکوم شد و در طول این مدت مادرش به تنهایی او و سه برادر بزرگترش را
بزرگ کرد. به این خاطر او میگوید “این روزها چیزهای زیادی فکرم را مشغول کرده.”
خردمندانه با وجود
سن کم، این پسر بطور ساده میپرسد، “عدالت اصلاً چیست؟ این است که آدمایی را که به
خاطر بهبود مشکلات کشورشان میکوشند و هدفی بجز محبّت و خدمت کردن به مردم ندارند در
زندان باشند؟”
با خطر اینکه حرف
او ممکن بود دادگاه را خشمگین نماید و یا مجازات مادرش را افزایش دهد، فرید هر گونه
احتیاط را کنار گذاشته و دلیرانه میگوید: “به نظر من وقتی کسی را به خاطر دین و یا
نژاد و یا با تهمت و اجبار به زندان ببرند و یا تحت فشار قرار بدهند، عدالت را مثل
کاغذی بیخود مچاله کرده و دور انداختهاند.”
در ادامه میگوید:
“درست است که همۀ ما
آدمها مثل هم فکر نمیکنیم ولی بالاخره همه انسان هستیم.” سپس این بیان را از آثار
بهائی ذکر میکند: “همه بار یک داریم و برگ یک شاخسار.”
سپس باز از تعلیمات
دینی خود استفاده کرده و این جلمه را از آثار بهائی ذکر میکند که: “صدق و راستی اساس
جمیع فضائل انسانی است.” و بعد در ادامه میگوید: “آیا اینها بد است؟ آیا اینها ضد
نظام جمهوری اسلامی است؟ آیا اینها بر هم زدن امنیت ملی است که بهائیان به آن متهم
میشوند؟ اصلاً آیا این حق ماست که در زادگاهمان بخاطر اعتقاد یا دین زجربکشیم؟ چرا؟
برای چی؟ ما چه گناهی کردهایم؟”
نامهِ شجاعانه او
با اذعانی رک ولی چالشانگیز خاتمه مییابد: “من اینها رو بخاطر مادر خودم نمیگم بلکه
برای تمام زندانیها و کسانی که بخاطر اعتقاد و دین خود، بی گناه به زندان رفتهاند
میگویم.”
اتهامات ارتداد
و کفرگویی در ایران عادی است و اغلب از آنها برای اجرای سیاستهای هویت دینی تحت لوای
حفظ حرمت مذهبی استفاده میکنند. وقتی که دولت جمهوری اسلامی کسانی که عقایدشان رایج
و معمول نیست را مجازات میکند، این اتهامات فقط موجب ترویج افراطگری و تشدید تعصب
میشوند.
خانم پریسا کاشانی
که با قید ضمانت گزاف 150 میلیون تومان (تقریباً 50 هزار دلار که میتوان با آن در
ایران یک خانه خرید) فعلاً از زندان بیرون است، هنوز منتظر تعیین مجازات از دادگاه
است. معهذا، نامۀ پسرش
در دفاع از او پیامدهای فراگیری برای نوعی از سیستم قانونی که او و سایر بهائیان گرگان
را محکوم نموده، دارد.
بهائیان ایران
خواستارتضمین حقوق و عدالت میباشند ولی تا حال فقط تزویز و تعصب یافتهاند. رفتار
ایران با اقلیتهای مذهبی زخم بازی است که التیام نمییابد. تا روی زخم کمی دلمه بسته
میشود، ظلم و تعدی جدیدی آن دلمه را میکند تا دوباره خونریزی شروع شود.
نامه جوان ١٢ ساله
آقاي فريد كاشاني كه پدرش جناب كمال كاشاني مدت ٣ سال است كه در زندان رجائي شهر دوره
محوميت اجباري خود را ميگذراند و مادرش خانم پريسا كاشاني ( شهيدي) با وثيقه ١٥٠ ميليوني
فعلا آزاد گرديده و هر هفته روزهاي ملاقات براي ديدن همسر خود كمال خان بايد ٤٧٥ كيلومتر
مسافت را طي كند از گرگان بكرج آيد و بعداز ملاقات نيم و گاهي يك ساعته مجددا با تني
خسته و روحي بزرگ ٤٧٥ كيلومتر برگردد تا نقش مادر و پدر را در خانه اجرا كند و پسرانش
را بي حضور پدر دلداري و دلجوئي نمايد باشد كه نامه فريد عزيز وجدانهاي خفته را بيدار
كند
جانش خوش باد
با ما در تلگرام نه به سرکوب اقلیتهای قومی ومذهبی همراه باشید
https://telegram.me/NaBeSarkobAghaliatha
************
iran #تهران #ایران
#ایران -نه به سرکوب اقلیت ها در ایران
آری به آزادی وبرابری ملیت ها ومذاهب
#زرتشتی #اقلیت # مسیحی #کلیمی #بلوچ #ارمنی #سنی #شیعه #عرفان_حلقه #دروایش
#قوچان #بلوچستان #بندرعباس #کرمان #مهاباد #اهواز #اراک #تهران #کرج #اصفهان #کرمانشاه #شیراز #تبریز #رشت#آبادان #اردبیل #مهاباد #سنندج #زاهدان #ایران #شیراز #تهران #اصفهان #مشهد #تبریز #قزوين، #تنكابن #ایرانشهر #ساری #خوزستان #دزفول
#استان #دماوند #شهرستان #اسلامشهر #شهرستان #فیروزکوه #پردیس #ری #رباطکریم #شمیرانات #ورامین #پاکدشت #شهریار #ملارد #قرچک
#ايران #استان_تهران #دماوند #اسلامشهر #شهرستان #فیروزکوه #پردیس #ری #رباط_کریم #شمیرانات #ورامین #پاکدشت #شهریار #ملارد #قدس #بهارستان #قرچک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر